شعرهای تنها

ساخت وبلاگ
با همه غربت نور یک سبد سرخی و اندوخته جانی دارم من و اندیشه سبز من و باران بهاری که دلم را تَر کرد یک شبی پَرپَر شد کاسه ی صبر زمان دست تاریکی شب زده بر آب روان زنگ دیدار دلم از ضربان خالی است حوض دلتنگی من لبریز است ساعت تَنگ زمان را به دلم می پاشم گِره با عقربه ها می بافم پاره شد کاغذ احساس نسیم از رگ قافیه تا نظم ردیف مثل شعری که دلش خونین است سرخی جوهر اندوه نوشت غزلی سوخته در دفتر عشق " نیره شعرهای تنها...
ما را در سایت شعرهای تنها دنبال می کنید

برچسب : سوخته, نویسنده : 7sheretanha6 بازدید : 216 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 16:13

صدای فقر می آید

تلخ

مانند چای حقیقت!

داغ تر از سرنوشت

این خانه تبر خورده است

خاکسترش در عزای مردگان

-------------------------------------

تازیانه می زند

بر اندیشه متروک انسان

رقص جهل !

" نیره "

شعرهای تنها...
ما را در سایت شعرهای تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sheretanha6 بازدید : 224 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 16:13

در میان شهر غم تنهای تنها مانده ام سر به سر رنج و اسیر جهل دنیا مانده ام   خسته از دیروز و از تکرار چرخ روزگار گمشده امروزم و در فکر فردا مانده ام پرده ها افتاده بر پیدا و ناپیدای دل یک جهان در پرسش و در حلِّ آیا مانده ام   قسمتِ من نوبهار و دشتی از آلاله بود خود نمی دانم چرا در سوزِ سرما مانده ام شب گذشت و آتشی افتاده بر ساز درون لا به لای روزنِ افکار بیجا مانده ام دیده ها خاکستری از آتش دیدار شعرهای تنها...
ما را در سایت شعرهای تنها دنبال می کنید

برچسب : درون, نویسنده : 7sheretanha6 بازدید : 204 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 19:56